پیوند رسانه و صنعت: راههای گذر از ۴ چالش کلیدی
در یادداشت پیشین با عنوان «پیوند رسانه و صنعت: موتور محرک توسعه اقتصادی» بر این اصل تأکید شد که اتحاد این دو رکن، یک الزام راهبردی برای اقتصاد ایران است. اما پرسش کلیدی اینجاست: برای تحقق این اتحاد سرنوشتساز، پیشنیازها و بسترهای لازم چیست؟ این یادداشت با واکاوی موانع درونی زیستبوم رسانه، پاسخی عملی به این پرسش میدهد و نشان میدهد که چگونه رفع چالشهای داخلی، زمینه را برای پیوندی بالغ و اثرگذار با صنعت فراهم میکند.

رضا اخلاقپور
تحلیلگر اقتصادی
در یادداشت پیشین با عنوان «پیوند رسانه و صنعت: موتور محرک توسعه اقتصادی» بر این اصل تأکید شد که اتحاد وپیوند رسانه و صنعت ، یک الزام راهبردی برای اقتصاد ایران است. اما پرسش کلیدی اینجاست: برای تحقق این اتحاد سرنوشتساز، پیشنیازها و بسترهای لازم چیست؟ این یادداشت با واکاوی موانع درونی زیستبوم رسانه، پاسخی عملی به این پرسش میدهد و نشان میدهد که چگونه رفع چالشهای داخلی، زمینه را برای پیوندی بالغ و اثرگذار با صنعت فراهم میکند.
این واکاوی، چهار مانع ساختاری اصلی را به عنوان پیششرطهای این پیوند شناسایی میکند: بحران منابع انسانی، ناپایداری اقتصادی و مدلهای درآمدی، ضعف در بهرهگیری از فناوریهای روز، و در نهایت، نبود سند راهبردی ملی. پرده اول این تحلیل، به بحران خاموش کیفیت در منابع انسانی میپردازد.
پرده اول: بحران خاموش؛ فرسایش سرمایه انسانی
صنعت رسانه در ایران با بحرانی عمیق و خاموش در حوزه منابع انسانی دست به گریبان است. این بحران تنها «کمبود نیروی متخصص» نیست، بلکه «فرسایش کیفیت» است. کمبود روزنامهنگاران و تحلیلگران مجربی که هم بر یک حوزه تخصصی (مانند انرژی یا صنعت) اشراف داشته باشند و هم توان ترجمه مفاهیم پیچیده به زبانی ساده و جذاب را داشته باشند، روزبهروز آشکارتر میشود. ریشه این معضل را باید در فرار مغزها به مشاغل با درآمد بالاتر و بیثباتی شغلی مزمن در این حوزه جستجو کرد.
راهبردهای خروج از بحران:
تأسیس مدارس عالی مهارتمحور: ایجاد «مدرسه عالی مهارتهای رسانهای» با همکاری دانشگاهها و نهادهای صنفی، برای پرورش نیروهای متخصص و مسلط به حوزههای صنعتی.
بازتعریف نظام پرداختها: گذر از مدلهای سنتی به سمت نظام دستمزدی مبتنی بر شایستگی، تخصص و عملکرد.
نهادینهسازی اخلاق حرفهای: تقویت نهادهای صنفی برای وضع، نظارت و اجرای یک «منشور اخلاق حرفهای» واحد به منظور افزایش اعتماد عمومی و ارتقای جایگاه اجتماعی این حرفه.
پرده دوم: وابستگی مخرب پیوند رسانه و صنعت؛ مدلهای درآمدی پایدار
وابستگی شدید به درآمدهای تبلیغاتی، همچون دامی است که استقلال و پایداری مالی رسانهها را تهدید میکند. این وابستگی، رسانه را در برابر نوسانات بازار و فشار ذینفعان اقتصادی آسیبپذیر کرده و از نقش اصلی آن به عنوان ناظر بیطرف میکاهد. از سوی دیگر، محدودیتهای ساختاری و عدم تمایل فرهنگی کاربران به پرداخت بهای محتوا، تنوعبخشی به منابع درآمدی را به چالشی بزرگ تبدیل کرده است.
راهبردهای خروج از بحران:
تنوعبخشی به جریانهای درآمدی: توسعه تولید محتوای اسپانسرشده با رعایت کامل شفافیت، برگزاری رویدادها و همایشهای تخصصی پریمیوم، و بهرهگیری از مدلهای کمک مالی مردمی.
حمایت هوشمند از رسانههای تخصصی: طراحی سازوکارهای حمایتی هدفمند (مانند مشوق های دولتی یا یارانههای مستقیم) برای رسانههایی که به تولید محتوای تخصصی در حوزههای استراتژیک صنعتی میپردازند.
بهرهگیری از فناوریهای مالی: استقرار سیستمهای اشتراک خرد و سیستم پرداخت هوشمند برای جذب مستقیم درآمد از مخاطبان.
پرده سوم: دادهنگاری؛ سلاحی استراتژیک در عصر پیچیدگی
در عصر انفجار اطلاعات، رسانهای میدرخشد که بتواند دادههای خام و پیچیده را به تصاویر و داستانهای قابل درک تبدیل کند.دادهنگاری و تولید گزارشهای تصویری جذاب، نه یک گزینه لوکس، که یک ضرورت برای شفافیتآفرینی، اقناع افکار عمومی و تاثیرگذاری بر سیاستگذاریهاست. این امر مستلزم سرمایهگذاری بر پلتفرمها و نرمافزارهای بومی و بینالمللی است.
راهبردهای خروج از بحران:
سرمایهگذاری در پلتفرمهای بومی: توسعه و تقویت پلتفرمهای چندرسانهای که پاسخگوی نیازهای خاص مخاطب ایرانی باشند.
تحول در سئو و تجربه کاربری: بهینهسازی سرعت، رابط کاربری و تولید محتوای ارزشمند و اصیل برای ماندن در میدان رقابت.
استقرار روابط عمومی دیجیتال: گذر از مدلهای سنتی به سمت مدلهای دیجیتال و تعاملی برای ارتباط مستقیم و مؤثر با ذینفعان.
پرده چهارم: حلقه گمشده؛ ضرورت تدوین سند راهبردی ملی
یکی از ریشهایترین موانع، نبود یک سند راهبردی ملی برای توسعه ارتباطات صنعت و رسانه است. این خلاء منجر به ناهماهنگی در سیاستگذاریهای کلان، موازیکاری و فقدان نقشه راهی روشن برای فعالان این عرصه شده است. تدوین چنین سندی میتواند چارچوب همکاریهای مشترک، حدود مسئولیتها و اهداف کلان را تعریف کند.
راهبردهای خروج از بحران:
تدوین سند راهبردی ملی: طراحی نقشه جامع توسعه رسانهای با همکاری فرابخشی همه نهادهای مرتبط.
گذار به سمت تنظیمگری ترکیبی:پیادهسازی همزمان تنظیمگری دولتی (تعیین چارچوبهای کلان)، تنظیمگری هوشمند (مشارکت نهادهای غیردولتی) وخودتنظیمگری (توسط نهادهای صنفی رسانهها).
شفافیت به مثابه یک استراتژی:الزام رسانهها و صنایع به انتشار اطلاعات شفاف و رعایت اخلاق حرفهای به عنوان پایه اعتماد عمومی.
افق پیشرو: نقشه راه برای تحول
عبور از چالشهای پیشرو و تحقق پیوند بالغانه رسانه و صنعت، نیازمند یک عزم ملی و تغییر نگرش اساسی است؛ گذار از نگاه «رسانه به مثابه یک هزینه» به «رسانه به مثابه یک سرمایهگذاری استراتژیک». برای تبدیل این چشمانداز به واقعیت، اقدامات عملی زیر به عنوان یک نقشه راه فوری پیشنهاد میشود:
-
ایجاد پلتفرم ملی دادههای صنعتی: راهاندازی سامانهای یکپارچه برای انتشار شفاف آمار و اطلاعات کلان اقتصادی و صنعتی، که تولید محتوای دقیق و متقن را برای رسانهها تسهیل کند.
-
حمایت هدفمند از نوآوری در زیستبوم رسانه: شناسایی، جذب و تقویت استارتآپها و شرکتهای دانشبنیان فعال در حوزه فناوریهای رسانهای (Media Tech) از طریق اعطای تسهیلات ارزی و معافیتهای مالیاتی.
-
اجرای آزمایشی طرحهای پایلوت: انتخاب و پشتیبانی از چند رسانه تخصصی پیشرو به عنوان نمونههای آزمایشی برای پیادهسازی و بهینهسازی راهکارهای مطرحشده، پیش از تعمیم در سطح ملی.
این نقشه راه، نه یک برنامه آرمانی، که مسیری عملی برای تبدیل چالش های امروز به فرصتهای فردای اقتصاد رسانه های ایران است.
جمعبندی نهایی
تحقق پیوند رسانه و صنعت، آرمانی دستیافتنی است، اما مستلزم چارهجویی برای موانع درونی رسانهها است. با سرمایهگذاری روی نیروی انسانی، ایجاد مدلهای درآمدی پایدار، بهرهگیری از فناوری و تدوین یک سند راهبردی ملی، میتوان بستر لازم برای این اتحاد استراتژیک را فراهم کرد؛ اتحادی که میتواند به موتور محرک توسعه اقتصادی ایران تبدیل شود.
برای درک بیشتر این موضوع، مطالعه یادداشت «پیوند رسانه و صنعت: موتور محرک توسعه اقتصادی» نیز پیشنهاد میشود.



