چرا اقتصاد ایران از طوفان تعرفههای ترامپ در امان است؟


به گزارش خبرگزاری سرمایه ایرانی، در حالی که روابط ایران و آمریکا همچنان در پیچوتاب تنشهای سیاسی و اقتصادی قرار دارد، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در اظهارات اخیر خود رویکرد دوگانهای را نسبت به ایران به نمایش گذاشته است. از یک سو، وی در گفتوگو با خبرنگاران در کاخ سفید ادعا کرد که «مذاکرات مستقیم با ایران در جریان است» و حتی از «خوشبینی» به نتیجه این گفتوگوها سخن گفت. این اظهارات که ترکیبی از ژستهای تبلیغاتی و فشارهای عملی است، نشاندهنده استراتژی ترامپ برای ایجاد تعادل میان دیپلماسی و تهدید است.
ترامپ با اعمال تعرفههای ۱۰ درصدی بر کالاهای وارداتی به آمریکا، ایران را نیز در فهرست کشورهای تحت تأثیر این سیاست قرار داده است. این اقدام که بخشی از جنگ تجاری گسترده آمریکا با جهان است، میتواند صادرات غیرنفتی ایران همچون فراوردههای پتروشیمی و کشاورزی را تحت فشار قرار دهد. همچنین، ترامپ با تأکید بر اینکه «ارزهای دیجیتال قلب اقتصاد آینده هستند»، ضمن جلب توجه به فناوریهای نوین، به طور غیرمستقیم به کشورهایی همچون ایران پیام میدهد که نظام بینالمللی فعلی در حال تغییر است.
در پشت پرده این اظهارات، ترامپ با استفاده از ابزارهایی مانند «نامه تهدیدآمیز» به مقامات ایرانی و پیشنهاد مذاکرات از طریق واسطههای منطقهای همچون عمان، سعی دارد فضای روانی جهانی را تحت تأثیر قرار دهد. از سوی دیگر، تأکید او بر «ایجاد اغتشاش و حملات سایبری» علیه ایران، نشاندهنده تلاش برای فشارهای غیرنظامی است. با این حال، پاسخ قاطع ایران به تهدیدها و تأکید بر حق خود در فناوری هستهای، نشان میدهد که تهران، از رویکرد ترامپ نمیترسد. این در حالی است که تظاهرات علیه سیاستهای ترامپ در داخل آمریکا و اروپا، نشاندهنده شکاف داخلی در قبال این استراتژیهاست.
افسانه خسروی، کارشناس مسائل بینالملل در گفتوگو با سرمایه ایرانی، تأثیرات سیاستهای تجاری و اقتصادی ترامپ، بهویژه افزایش تعرفهها و جنگ تجاری با کشورهای اروپایی و چین، بر اقتصاد جهانی و ایران میپردازد. در این باره، تأکید شده که ایران به دلیل وابستگی اندک به مراودات اقتصادی مستقیم با آمریکا، تحت تأثیر مستقیم این سیاستها قرار نخواهد گرفت، اما بهواسطه وابستگی متقابل در نظام اقتصادی جهانی، پیامدهای غیرمستقیمی همچون نوسانات بازارهای بورس و ارز مشاهده خواهد شد.
بررسی مذاکرات احتمالی ایران با آمریکا نشان میدهد که با وجود قدرت بازدارندگی ایران که مانع از حمله نظامی شده، احتمال دستیابی به توافق مثبت و مفید برای ایران ضعیف است؛ زیرا سابقه عملکرد آمریکا در نقض توافقات قبلی همچون برجام و رویکرد ابزاری آن به مذاکرات، اعتماد به آمریکا را کاهش داده است. از سوی دیگر، جنگ تجاری آمریکا با اروپا و چین نشاندهنده فضای رقابتی شدید در نظام بینالملل است که کشورها را به دنبال یارگیریهای اقتصادی و سیاسی با بازیگران دیگر همچون چین و روسیه سوق میدهد. این شرایط، ضمن پیچیدگی بیشتر اقتصاد جهانی، ایران را نیز در معرض چالشهایی از قبیل کاهش درآمدهای نفتی و نوسانات بازارهای داخلی قرار میدهد.
سرمایه ایرانی: چگونه سیاستهای تعرفهای جدید ترامپ بر تجارت بینالمللی و تجارت ایران تأثیر میگذارد؟ این تأثیرات به چه شکلی در فضای اقتصادی جهانی و در چارچوب جهانیشدن تجارت قابل تحلیل است؟
خسروی: صفت کلی سیاستهای خارجی ترامپ، بهویژه در زمینه تعرفههای جدید، بر تجارت بینالمللی تأثیر مستقیمی میگذارد. این تأثیرات ناشی از افزایش نرخ تعرفهها است که در چارچوب نظام اقتصادی جهانی شکل گرفته و با عنوان «جهانیشدن تجارت» قابل توصیف است. البته، این افزایش تعرفهها بهطور مستقیم بر صادرات ایران تأثیر چشمگیری ندارد، اما به دلیل وجود وابستگی متقابل در فضای اقتصادی جهانی، پیامدهای غیرمستقیمی ممکن است ایجاد شود. برای کشورهایی که تحت تعرفههای جدید آمریکا قرار گرفتهاند، این سیاستها میتواند تأثیراتی داشته باشد. با این حال، بسیاری از تحلیلگران اقتصادی معتقدند که به دلیل محدود بودن مراودات اقتصادی مستقیم ایران با آمریکا، این تغییرات تأثیر محسوسی بر اقتصاد ایران نخواهد داشت. بهعنوان مثال، این سیاستها بر کالاهای اساسی و ضروری ایران تأثیر خاصی نخواهد گذاشت. از سوی دیگر، بازارهای بورس کشورهای اروپایی که تحت تأثیر افزایش تعرفهها قرار گرفتهاند، بهطور قابلتوجهی نوسان داشتهاند. این موضوع نشان میدهد که تأثیرات این سیاستها در کشورهای هدف بسیار بیشتر از آن است که بتواند بهصورت مستقیم بر اقتصاد ایران تأثیر بگذارد.
سرمایه ایرانی: چه پیامدهایی از جنگ تعرفهای ترامپ برای اروپا و سایر کشورهای تحت تأثیر قرار گرفته وجود دارد؟ این پیامدها را از منظر اقتصادی و اجتماعی بررسی کنید.
خسروی: واقعیت این نقطه عطف جدید در جنگ تجاری آمریکا، که به نوعی به عنوان یک جنگ تعرفهای شناخته میشود، نشاندهنده واقعیت اصلی است: ایجاد یک فضای رقابتی توسط ترامپ. البته هدف ترامپ تنها کشورهای اروپایی نیست. اگر بخواهیم این موضوع را از منظر کمّی بررسی کنیم، امروزه کشورها بر اساس شاخصهای مختلف قدرت تقسیمبندی میشوند. برخی کشورها دارای قدرت اقتصادی بالایی هستند، همچون چین و برخی در شاخص قدرت سیاسی برجستهاند، برخی دیگر در شاخص قدرت نظامی و حتی برخی در حوزه فرهنگی مطرح میباشند. منظور این است که شاخصهای قدرت در نظام بینالمللی تقسیمبندی شده و ما با یک فضای چندقطبی مواجه هستیم. با این حال، افزایش تعرفهها و سیاستهای تجاری ترامپ نشان میدهد که او درصدد ورود به یک نظام بینالمللی جدید است که در بخش خاصی از آن، بهویژه در حوزه اقتصادی، قصد دارد موقعیتی از هژمونی اقتصادی را در دست بگیرد. البته، تحلیلها در این زمینه بسیار ضد و نقیض هستند و پیچیدگیهای خاص خود را دارند. حتی تحلیلگران اقتصادی اروپایی نیز در شوک بزرگی قرار دارند و به نظر میرسد که هنوز با این فضا به طور کامل سازگار نشدهاند. نتیجهای که از این وضعیت به ذهن مخاطب خطور میکند این است که جنگ تعرفهای ترامپ به قصد معرفی خود بهعنوان یک هژمون برتر اقتصادی در جهان برنامهریزی شده است. این موضوع پیامدهایی برای مردم اروپا نیز دارد. با افزایش تعرفهها، برخی از بزرگترین شرکتهای امریکایی دچار رکود یا ریزش شدید سرمایه شدهاند و به راحتی نمیتوانند محصولات خود را با این تعرفههای افزایشیافته صادر کنند.
سرمایه ایرانی: ترامپ اعلام کرده است که ایران «خواهان مذاکره مستقیم» با آمریکا است. اگر این مذاکرات صورت گیرد، چه شرایطی برای ایران میتواند بهترین نتیجه را به همراه داشته باشد؟
خسروی: در اینجا دو رویکرد اصلی وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. نخست اینکه، اگر رویکرد ما بر پایه اولویتبندی منافع ملی باشد، آنگاه نتیجه مذاکرات، چه مستقیم و چه غیرمستقیم، باید به نفع کشور باشد. این یک واقعیت بنیادین است. حال سوال اساسی این است که آیا این مذاکرات برای کشور ما منافعی به همراه خواهد داشت یا خیر؟ آیا در این فرایند به دستاوردهایی دست خواهیم پیدا کرد یا اینکه منافع خود را از دست خواهیم داد؟ این موضوع بهعنوان یک سوال کلیدی مطرح است. دوم اینکه، اگر این مذاکرات برای ما منافعی داشته باشد همانطور که مقام معظم رهبری نیز بیان کردهاند آنگاه بهطور متقابل باید برای دولت آمریکا نیز منافعی فراهم شود. این موضوع نشاندهنده یک واقعیت است: در نظام بینالمللی، تمامی طرفین درگیر محاسبات سود و زیان هستند. نکته مهم این است که باید مشخص کنیم این مذاکرات چه منافعی برای ما به همراه خواهد داشت و چه ضررهایی ممکن است به دنبال داشته باشد. باید تعیین کنیم که چه چیزی را باید ارائه دهیم و چه چیزی را دریافت کنیم؛ به عبارت دیگر، چه امتیازاتی را باید واگذار کنیم و چه امتیازاتی را به دست آوریم. اگر بخواهیم از الگوی راهبردی صحبت مقام معظم رهبری پیروی کنیم، باید در نظر داشته باشیم که اگر قرار به توافق باشد، باید توافقی خوب حاصل شود، نه توافقی بد. توافق بد به معنای از دست دادن امتیازات مهم است که به نفع ما نخواهد بود. این مسئله یک نکته حیاتی است.
سرمایه ایرانی: با توجه به نقضهای پیشین آمریکا از توافقهای بینالمللی همچون برجام، چه دلایلی برای عدم اعتماد به رویکرد کنونی این کشور وجود دارد؟
خسروی: با توجه به ساختار سیاست بینالملل، حضور ایران در میز مذاکرات با ایالات متحده نشان دهنده وجود قدرت بازدارندگی نظامی-سیاسی است و این قدرت بازدارندگی است که فضای دیپلماسی را برای ایران حفظ کرده و مذاکرات غیرمستقیم را به گزینهای راهبردی تبدیل کرده است. با این حال، پیش بینی نتیجه این مذاکرات پیچیده است. رفتار آمریکا در گذشته، از جمله نقض توافق هستهای (برجام) و تعرفههای تجاری علیه اتحادیه اروپا، بیانگر رویکرد فرصتطلبانه و غیرقابل اعتماد این کشور است. در این شرایط، احتمال اینکه آمریکا در مذاکرات کنونی امتیازات ویژهای به ایران اعطا کند، ضعیف به نظر میرسد.
با توجه به سابقه عملکرد آمریکا و تحلیل منافع متقابل، این مذاکرات شاید بیشتر به عنوان ابزاری برای شکلدهی به افکار عمومی و مصرف داخلی توسط طرفین به کار رود تا راهحلی برای پایان دادن به تنشهای ساختار.
سرمایه ایرانی: چگونه رقابت اقتصادی بین آمریکا و چین میتواند بر نوسانات بازار ارز و طلا در ایران تأثیر بگذارد؟ آیا این تأثیرات مستقل از مذاکرات ایران و آمریکا است؟
خسروی: با توجه به پیچیدگی اقتصاد جهانی، برخی تحلیلها ممکن است به اشتباه ریزش شدید دلار یا نوسانات بازار طلا در ایران را تنها نتیجه آغاز مذاکرات مستقیم یا غیرمستقیم با آمریکا تلقی کنند. اما این رویکرد تحلیلی نادیده میگیرد که عوامل متعددی همچون رقابت تجاری چین و آمریکا، تعرفههای جدید، و تحولات اقتصادی جهانی نیز بر بازارهای ایران تأثیرگذارند. افزایش تنشهای تجاری بین آمریکا و چین و تهدیدهای متقابل به اعمال تعرفه، باعث شده است که نظام اقتصادی بینالملل دچار تحول شود. در چنین فضایی، ایران نیز به دنبال تنوع بخشی به روابط اقتصادی خود با کشورهایی همچون روسیه و چین است تا به این ترتیب، از وابستگی به یکجانبگی در معاملات تجاری کاسته شود.
با این حال، نوسانات اخیر بازار ارز و سرمایه در ایران بیشتر ناشی از هیجانات کوتاه مدت بازار و واکنشهای احساسی به اخبار مذاکرات است تا تغییرات ساختاری بلندمدت است. این موضوع نشاندهنده ضعف در پیشبینیهای اقتصادی است.
منبع خبر : ایمنا