خروش خرداد؛ طلیعهای که تاریخ را متحول کرد

به گزارش پایگاه خبری سرمایه ایرانیاز تهران، در میانه دهه ۴۰ شمسی، ایران درگیر تغییرات عمدهای بود و اصلاحات موسوم به «انقلاب سفید» توسط شاه، با هدف مدرنیزاسیون و رشد اقتصادی معرفی شد، اما واکنشهای متفاوتی در میان گروههای مختلف جامعه برانگیخت.
روحانیت به ویژه امام خمینی (ره)، این سیاستها را تهدیدی علیه ارزشهای دینی و استقلال ملی دانستند و مخالفتهای پیدرپی و سخنرانیهای افشاگرانه امام، سرانجام در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به خروش مردم و آغاز نهضتی عظیم منجر شد که پایههای رژیم پهلوی را لرزاند.
اصلاحات شاه به ویژه تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، موجب نگرانی روحانیت و مردم شد و امام خمینی (ره) در سخنرانیهای خود، آشکارا وابستگی حکومت به بیگانگان را افشا و خطرات ناشی از تغییرات ساختاری کشور را گوشزد کردند.
این اعتراضات، حکومت پهلوی را در موضع دفاعی قرار داد و در نهایت منجر به دستگیری گسترده مخالفان، از جمله شخص امام در سحرگاه ۱۵ خرداد شد.
واکنش مردم ورامین و شعلهور شدن قیام
انتشار خبر بازداشت امام لحظهای تاریخی را رقم زد و در شهرهای قم، تهران، شیراز و ورامین، مردم کفنپوش به خیابانها آمدند و اعتراضات گستردهای شکل گرفت.
در ورامین و پیشوا، عزاداران حسینی که در حال برگزاری آئین سنتی بنیاسد بودند با شنیدن خبر، مراسم را به اعتراض تبدیل کردند و راهی خیابان شدند.
رژیم پهلوی در رویارویی با موج اعتراضات، سیاست سرکوب خشونتآمیز را اتخاذ کرد و نیروهای نظامی با صدور فرمان آتش، تجمعات اعتراضی را به گلوله بستند، این حمله منجر به شهادت بسیاری از مبارزان شد.
این قیام، نقطهای بود که رابطه میان حکومت و مردم را به سطحی غیرقابل بازگشت رساند، سرکوب گسترده نهتنها موجب تضعیف مشروعیت پهلوی شد، بلکه نشان داد نیروی مذهبی و مردمی با وجود فشارهای حکومت، ظرفیت بسیج گسترده را دارد؛ پس از این واقعه رژیم پهلوی وارد مرحلهای بحرانی شد و کنترل کامل بر نارضایتیها را از دست داد.
از منظر سیاسی، قیام ۱۵ خرداد نخستین حرکت مردمی با هدایت روحانیت علیه حکومت پهلوی محسوب میشود، این واقعه مسیر نهضت اسلامی را به مرحلهای جدید وارد و روند انقلاب اسلامی را تسریع کرد.
روایت شاهد عینی از قیام مردم ورامین
محمد مهماندوست، از اهالی ورامین به خبرنگار ایمنا میگوید: هوای ورامین سنگین بود، از روزهای قبل زمزمههایی از تغییر، نگرانی و خشم در میان مردم پیچیده بود؛ حالا دیگر همه فهمیده بودند که اوضاع به سمت نقطهای حساس پیش میرود و حاج سید احمدی که همیشه در میان مردم احترام خاصی داشت، لباس سادهای پوشیده بود، اما در چشمانش شعلهای از تصمیم دیده میشد، او میان مردمی که گرد هم آمده بودند، قدم برداشت و با صدایی رساتر از همیشه گفت: “یا حسین! “
وی وقایع آن روز در ورامین را اینگونه تعریف میکند: جمعیت، انگار که منتظر همین لحظه بود و یکصدا پاسخ داد، حالا دیگر تردیدی در دل کسی نمانده بود. کفنپوشان آماده حرکت شدند؛ پیشوا، ورامین و باقرآباد همه در یک مسیر بههم پیوسته بودند؛ مقصد مشخص بود، تهران. اعتراض دیگر در سطح زمزمههای شبانه نبود، حالا به فریادی تبدیل شده بود که صدایش باید تا قلب پایتخت برسد.
این شاهد عینی عنوان میکند: خبر دستگیری امام، همچون آتشی در دل مردم افتاد و ورامین که همیشه مهد مبارزه بود، نمیتوانست ساکت بماند. خیابانها پر شدند و شعارها بلندتر از همیشه در هوا طنین انداختند.
امیر اکبری که خود از کسبه منطقه بود، تصمیم گرفت برای اطمینان از وضعیت قیام، راهی تهران شود، او در میدان شوش دید که تهران به جوش آمده است و مردم دیگر منتظر هیچچیز نبودند؛ وقتی بازگشت، به بازار گفت: “تهران به پا خاسته است! “
وی ادامه میدهد: صبح، مردم آماده بودند، گروههای کوچک تبدیل به سیل جمعیت شدند و از پاچناری که امروز طالقانی نام دارد، اولین صفوف حرکت کردند؛ شعارها، یکپارچه بود: “یا مرگ یا خمینی! ” از میدان قدیمی، تا جادهای که به تهران ختم میشد، هزاران نفر گرد هم آمده بودند؛ بهار بود، گندمها سبز شده بودند، دروگران آذریزبان در مزارع کار میکردند، اما نگاهشان به مسیر کفنپوشان بود و گویا خودِ زمین هم انتظار وقوع حادثهای بزرگ را میکشید.
وی ادامه اتفاقات آن روز را اینطور تعریف میکند: حکومت به خوبی میدانست که این حرکت عادی نیست و در تپهها، نیروهایش را مستقر کرد، ابتدا گلولههای هوایی و بعد تیراندازی مستقیم. طباطبایی جلو رفت، بیهراس و با صدایی بلند گفت: “مرغابی را از آب میترسانید! ” و سپس سینهاش را سپر کرد؛ اولین گلوله، اولین شهید و پس از او، امیر معصوم شاهی.
شاهد عینی قیام مردم ورامین میگوید: لحظات پر از آشوب بود و رگبار گلولهها، چهرههای خشمگین مردم را به خون کشید؛ کفنها سرخ شدند و زمین مجروحان را در آغوش گرفت. چاههای قناتی، آخرین پناهگاه زخمیها شدند؛ کامیونهای نظامی پیکرها را جمع کردند و به مسگرآباد بردند. شب سایهای از درد بر ورامین انداخت، اما مردم هنوز زنده بودند، هنوز قلبشان میتپید، هنوز امید داشتند.
سالها بعد، ورامین هنوز خاطره آن روز را با خود داشت و اولین مراسم ۱۵ خرداد، سال ۵۸ به دستور امام برگزار شد، حالا دیگر کسی شک نداشت که این روز، نقطهای از تاریخ بود که باید همیشه زنده نگه داشته شود.
میتوان ادعا کرد که قیام ۱۵ خرداد تنها یک اعتراض نبود، بلکه نقطه عطفی در تاریخ ایران بود، لحظهای که نشان داد حکومت پهلوی در برابر قدرت مردمی ناتوان است، این قیام سنگ بنای حرکتهای بعدی شد و پانزده سال بعد با پیروزی انقلاب اسلامی به نتیجه رسید.
امام خمینی (ره)، در تحلیل این رخداد، تأکید کردند: ۱۵ خرداد مبدأ انقلاب اسلامی است، قیامی که ریشه ظلم را لرزاند و طاغوت را به سقوط کشاند.
منبع خبر : ایمنا